کانون علمی - پژوهشی رهپویان فاطمی

علمی-پژوهشی
  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

تحقیق پایانی : نقش بصیرت خواص در پیشرفت نهضت حسینی

11 شهریور 1398 توسط سمیه دهقان

 

چکیده

بصیرت   به معنای عقیده قلبی ، شناخت ، یقین ، زیرکی ، و عبرت است . بصیرت   قوه ای است در قلب  شخص  که به نور قدسی  منور بوده و به وسیله آن حقایق  امور اشیاء را درک می کند؛همان گونه  که شخص به وسیله چشم، صورت ها و ظواهر   چیزها  را می بیند . هدف  از انجام  این تحقیق بررسی نقش بصیرت  خواص در پیشرفت  نهضت حسینی  علیه السلام  از مدینه  تا کربلا  و همچنین نقش بصیرت  خواص  در این نهضت  از شهادت  امام حسین علیه السلام  تا شهادت  امام سجاد علیه السلام  می باشد  وبرای رسیدن  به اهداف  فوق  از روش  توصیفی کتابخانه ای به جمع آوری  اطلاعات  و داده ها پرداخته  شده است . از مهمترین  دستاوردها  واز نتایج  این تحقیق می توان  به امور زیر اشاره کرد. نقش بصیرتی  وغفلت زدایی خواص  وبیدار  کردن عوام  پرداخت  چرا که عوام  دنباله رو  خواص می باشند و بصیرت  داشتن  باعث می شود  که حق  را از باطل  جدا نموده و در مسیر  ثابت قدم ماند و بصیرت مانند نور افکنی  در ظلمات  وبیراهه ها می باشد واینکه برای نیل به مقام  رفیع  بصیرت  باید  به باز سازی  و اصلاح نفس  خویش پرداخت . مجاهده  با هوای نفسانی و تهذیب روح از زنگار  گناه و لطیف  و شفاف  ساختن آینه دل به نور توحید ومعرفت ، تنها صراط مستقیمی که حجاب دیدگان دل را می گشاید بصیرت است و خواص با بصیرت می توانند از حوادث  تاریخی عبرت بگیرند و مسائل را بفهمند  ودریافت بهتری  داشته  باشند و به دنیا به چشم  وسیله نگاه کنند تا به سعادت واقعی برسند و خواص با بصیرت با آگاهی یافتن  از عوامل و راه های حصول  بصیرت بهتر می توانند  موقعیت  ها را بشناسند و به موقع واکنش نشان دهند و از فتنه انگیزی  و پا گذاشتن در مسیری  که دیگر باز گشتی برایش نیست جلوگیری نمایند و امور را اصلاح نمایند .

کلید واژه : بصیرت، خواص، نهضت حسینی

فهرست منابع

1- قرآن کریم

2- نهج البلاغه

3- بهشتی ابوالفضل،بصیرت دل، چاپ دوم، موسسه بوستان کتاب ، انتشارات نسیم بهشتی،قم،1389.

4- پورامینی،محمد باقر، چهره ها در حماسه  کربلا ، چاپ پنجم،انتشارات بوستان ،قم،1391.

5- پیشوایی ،مهدی ، تاریخ قیام و مقتل جامع سید الشهداء،ج1، چاپ دهم، انتشارات  موسسه آموزشی پژوهشی  امام خمینی (ره )،قم،1393.

6- …..، سیره پیشوایان ، چاپ سی و سوم ،انتشارات موسسه امام صادق علیه السلام،قم ، 1394.

7- پژوهشکده، باقر العلوم علیه السلام، فرهنگ جامع شهادت  معصومین علیه السلام  در شهادت  سید الشهداء، مترجم جواد محدثی، چاپ اول ،انتشارات بین الملل،تهران ،1390.

8- حسینی دشتی ، سید مصطفی ، معارف و معاریف ، ج4، چاپ سوم ، بی جا ، 1379.

9- حسینی میلانی، سیدعلی ، ناگفته هایی از حقایق عاشورا، چاپ چهارم ،انتشارات مرکز حقایق اسلامی ،قم، 1389.

10- خویی، سید ابو القاسم ، معجم رجال الحدیث، ج 4، چاپ دوم، بیروت، مدینه العلم ، بی تا.

11- دانشور ، علی ، نقش ایرانیان در قیام مختار ، چاپ اول ،انتشارات ساحل،تهران،1388.

12- رنجبر، محسن،نقش امام سجاد در رهبری شیعه، چاپ چهارم ، انتشارات موسسه آموزشی پژوهشی  امام خمینی (ره) ،قم،1386.

13- ری شهری،محمد،شهادت نامه امام حسین علیه السلام،ترجمه مهدی مهریزی و دیگران، ج1،چاپ اول ،انتشارات دارالحدیث،قم،1391.

14- سلیمانی امیری، جواد ،آزمون خواص در حکومت اسلامی ، چاپ اول ،انتشارات ولاءمنتظر،قم،1390.

15- شهرستانی ، سید هبه الدین ، نهضت امام حسین علیه السلام، ترجمه محمد رضا  عطایی، چاپ اول ،انتشارات ضریح آفتاب،مشهد،1386.

16- طوسی ، محمدبن حسن ، اختیار معرفه الرجال، تحقیق سید مهدی رجایی، ج2 ، انتشارات موسسه آل بیت ،قم، بیتا.

17- عزیزی ودیگران،حسین،راویان مشترک،ج1،چاپ اول،انتشارات بوستان کتاب،قم،1380.

18- عسکری،سید مرتضی، نقش ائمه در احیای دین ،چاپ دوم،انتشارات مرکز فرهنگی منیر،تهران،1385.

19- عماد زاده ، حسین ، زندگانی چهارده معصوم،ج2،چاپ بیست وچهار،انتشارات طلوع،تهران ،1385.

20- فدوی اردستانی ،حامد ،ویژگیهای  امام سجاد علیه السلام ، چاپ اول ،انتشارات نسیم کویر ، قم،1384.

21- کلینی ،محمد بن یعقوب،اصول کافی، ترجمه آیت الله محمد باقر کمره ای، ج4، چاپ دوم ،قم ،انتشارات  اسوه ،1372.

22- گرد آوری مرکز صحبا،بیانات  مقام معظم رهبری،بصیرت و استقامت ، چاپ هفتم،انتشارات موسسه ایمان جهادی،تهران ،1389.

23- گروه حدیث، پژوهشکده  باقر العلوم ، فرهنگ جامع سخنان امام حسین علیه السلام،ترجمه  علی مویدی،چاپ هفتم ، انتشارات معروف ،قم،1387.

24- ما مقامی ، عبدالله ،تنقیح المقال،ج3،نجف الحیدریه،انتشارات بی تا.

25- مجلسی ،محمد باقر،تاریخ چهارده معصوم،محقق سید  علی امینیان ، چاپ یازدهم،انتشارات سرور ، قم، 1384.

26- معین ، محمد، فرهنگ فارسی ، ج1،چاپ هفتم،انتشارات موسسه امیر کبیر، تهران، 1364.

27- مکارم شیرازی ، ناصر ، تفسیر نمونه،جلد2.7.8.19.21.27.68 ،انتشارات دارالکتب السلامیه،تهران،1371.

28- مهری املشی،قربانعلی،مختار  در آیینه تاریخ، چاپ دوم ، انتشارات   عصر غیبت،قم،1389.

29- موسسه فرهنگی  هنری  قدر ولایت ، خواص ولحظه های تاریخ ساز، چاپ ششم،انتشارات موسسه فرهنگی قدرولایت، تهران،1388.

30- نجات بخش  اصفهانی و دیگران، علی،بصیرت ضرورت مقابله  با استکبار ، چاپ اول ، انتشارات جباری،تهران،1388.

31- نظری منفرد، علی،قصه کربلا، چاپ پنجم ، انتشارات سرور،قم،1378.

32- ابن ابی الحدید ، عزیز الدین عبدالحمید بن محمد،شرح نهج البلاغه ،تحقیق ابوالفضل  ابراهیم ، ج8،انتشارات دارالحیاء،الثرات العربی، 1385.

 نظر دهید »

کرسی آزاد اندیشی متفاوت بودن انسانها عدل یا ظلم

11 خرداد 1398 توسط سمیه دهقان

این کرسی با حضور سرکار خانم نجیبه معاذ اللهی استاد مدرسه علمیه خواهران فاطمیه ریگان (س) و پنج نفر از طلاب در دو گروه موافق و مخالف در تاریخ 24/02/1398 در سالن اجتماعات  و حضور طلاب برگزار  گردید.

نتایج دیدگاه ارائه کننده

متفاوت بودن انسانها ظلم

1.برخی از انسانها دارای برخی از عیوب مانند بی استعدادی ،زشتی ،کوتاه قدی …هستند و این تبعیض و ظلم به برخی از انسانها است

2- علاوه بر تفاوت های ذاتی ،انسانها دارای تفاوت هایی همچون فقر و غنی ،کم امکاناتی و بهرمندی …هستند واین تفاوت ظلم محسوب می­شود.

3-برخی از انسانها در سنین کم از دنیا می­روند و برخی در سنین بالا واین ظلمدر حق برخی از انسانها است

4- برخی از انسانها دچار درد و رنج بیماری ، معلولیت هستند و این ظلم به آنهاست 

 

 

نتایج دیدگاه منتقد

متفاوت بودن انسانها عدل

1-عدل به معنای قرار گرفتن هر چیز در جای خود است و زمانی بی عدالتی صورت می­گیرد که بین موجودات با  شایستگی یکسان،فرق گذاشته شود.

2- خداوند به هر موجودی آنچه را که شایسته او است عطا می­فرماید .

3- طبق قانون علیت که قانون ثابتی است ،هرگاه علتی به وجود آید معلول او نیز پدید می­آید . هر گاه علت انسان ناقص ،کور و…به وجود آید معلول او نیز پدید می­آید .

4-عمر کم انسانی ظلم به او نیست زیرا انسان با مرگ نابود نمی­شود .

5- درد و رنج انسانها گاهی به سبب اعمال خود آنهاست و کفاره گناهان آنهاست و گاهی سبب پاداش برای آنهاست

 

 جمع­ بندی داور :کسی ظلم می­کند که نسبت به چیزی آگاهی کافی نداشته باشد یا محتاج به او باشد. خداوند عالم است و غنی از اینرو به کسی ظلم نمی­کند .دنیا ،دنیای علت و معلول است هنگامی که علت چیزی تام میگردد معلول آن نیز به وجود می­آید هنگامی که علت کور بودن ،لال بودن به وجود می­آید انسان کور و لال پدید می­آید تحقیقات علمی ثابت نموده برخی از علل به خاطر جهل والدین به وجود می­آیند مثلا مادر در زمان بارداری از دارو یا خوراکی استفاده می­کند که سبب ناقص الخلقه بودن فرزند می­شود .فیض الهی تام است اگر انسانها متفاوت هستند عدالت خداوند زیر سوال نمی­رود زیرا خداوند متناسب با ،ظرفیت آنها به انها کمال و ظرفیت می­بخشد ولازمه تنوع در جهان همین متفاوت بودن است اگر انسانها مانند هم بودند زیبایی ،زشتی …معنا نداشت . و کسانی که از نعمت های بیشتری برخوردارند در برابر این نعمتها باید جوابگو بوده و در آخرت بیشتر مورد سوال قرار می­گیرند علاوه بر این خداوند در آخرت جبران نقص و کمبود در این دنیا را می­نماید.درباره درد و رنج درد با توجه به دو مقدمه1-دنیا سراسر رنج و تزاحم است 2- خداوند خیر مطلق می­توان نتیجه گرفت درد و رنج حکمت الهی است در حدیث آمده درد رنج برای انسان سبب ادب و برای انسان با ایمان سبب رشد است .درباره تفاوت در امکانات ،رزق و روزی باید گفت این تفاوت بنا به مصلحت الهی است چند  عامل را می­توان دراین مورد ذکر نمود 1- درد و رنج به سبب  اعمال خود انسان است و وسیله­ای برای بیداری اوست 2- گاهی سبب رشد و پاداش انسان می­شود 3– وسیله آزمایش انسان؛ پیامبر گرامی اسلام فرمودند:« برای هر امتی سنتی است و سنت امت من آزمایش با مال است ».4- سنت استدراج است که خداوند به برخی از انسانها نعمت داده تا مدت معینی ؛ و پس از این مدت سبیی برای هلاکت این انسانها می­شود .درباره مرگ و نیستی این شبهه برای کسانی مطرح است که مرگ را سبب نیستی و نابودی می­دانند حال آنکه انسان با مرگ نابود نمی­شود زیرا خداوند تمام امیال انسان را پاسخ داده ؛آب را برای میل تشنگی قرار داده ، غذا را برای میل گرسنگی ..،برای میل به بقا نیز زندگی جاودان در سرای آخرت را قرار داده است . اگر انسانها نمی­مردند مشکلات فراوانی از جمله درد رنج برای سنین بالا ،زیادی جمعیت …برای انسانها به وجود می­آمد .علاوه بر این موارد برای هر انسانی یک اجل حتمی  و غیر قابل تغییر و یک اجل  غیر حتمی و قابل تغییر وجود دارد .برخی از کارها مانند صدقه ، نیکی ،صله رحم ..سبب می­شود تا اجل غیر حتمی انسان تغییر کند و عمر انسان طولانی شود .برخی از رذایل مانند گناه سبب کم شدن عمر انسان خواهد شد .از مجموع این مطالب نتیجه گیری می­شود که متفاوت بودن انسانها عدل است .

ادامه »

 نظر دهید »

نشست علمی - پژوهشی نقش زنان در رونق تولید

11 خرداد 1398 توسط سمیه دهقان
نشست علمی - پژوهشی نقش زنان در رونق تولید

این نشست در تاریخ 17/02/1398 با حضور جناب آقای منصور حسین پور کارشناس مسائل دینی  و جمعی از طلاب در سالن اجتماعات مدرسه فاطمیه (س) شهرستان ریگان برگزار شد . در این نشست  که با حضور پویا و فعال طلاب برگزارگردید ؛ابتدا آقای حسین پور طلاب را گروه بندی نمود و از هر گروه خواست تا نظرات خود را در این زمینه  به صورت گروهی ارائه نمایند . طلاب به نقش های فرهنگی زنان مانند : مصرف کالای ایرانی  ،ترویج  فرهنگ مصرف کالا ی ایرانی  ،مدیریت مصرف در خانواده ،تشویق اعضای خانواده به کار تولیدی و… نقش اقتصادی زنان در رونق تولید مانند :خود کفایی در امر تولید ، توسعه مشاغل خانگی ،توسعه صنایع دستی و… نقش سیاسی زنان  در رونق مانند : حمایت بیشتر از بانوان در امر تولید ؛توسط  زنانی که مناصب سیاسی دارند ؛ اشاره نمودند .

 پس از آن آقای حسین پور به موارد ذیل اشاره نمودند :« تولید به انواع تولید در زمینه  صنعت ، تولید  در زمینه کشاوز، تولید  در زمینه نیروی انسانی ، تولید  در زمینه علم و… تقسیم بندی می­شود. همانطور که شما اشاره فرمودید زنان می­توانند در  رونق اکثر این زمینه ها نقش داشته باشند ؛اما مهم­ترین عامل پیشرفت در هر جامعه­ای نیروی انسانی و تامین منابع انسانی است . بنابراین مهم­ترین و اصلی­ترین وظیفه زنان در رونق تولید ،افزایش نیروی انسانی متعهد ، انقلابی ،کارآمد است که زمینه ساز ظهور و نجات بشریت  باشند.علاوه بر این  زنانی مانند شما  می­توانند نقش مهمی در تولید علم داشته باشند .  رونق بخشیدن به تولید علوم اسلامی و انسانی و عرضه این علوم به تمام جهان از مهمترین نقش شما در رونق تولید است .طلاب می­توانند با ارائه ایده و خلاقیت در زمینه تولید ؛دیگران را در امر تولید یاری رسانی نمایند .

در کشورما اگر دو مقوله فرهنگ کار و  فرهنگ مصرف ، اصلاح  شود می­تواند تولید را رونق دهد .قرآن کریم درباره کار می­فرماید :«وَ أَن لیسَ لِلإنسَانِ إِلَّا ما سَعی انسان  بهره­ای نمی­برد جز به اندازه تلاشش » البته خداوند در جای دیگر می­فرماید :«لَا یُکَلِّف اللهُ إِلَّا وُسعَهَا …خداوند انسان را مکلف نمی­کند مگر به اندازه طاقت و توان او »اگر فرهنگ کار در کشور اصلاح گردد و مردم  که در روز 8 ساعت کار انجام می­دهند  این ساعات  را به صورت مطلوب استفاده کنند ؛تولید رونق خواهد گرفت. در جوامع غیر اسلامی مانند چین و ژاپن  کار بسیار مقدس است و تقریبا تمام ساعات کاری مفید هستند که همین سبب رونق تولید در این کشورها شده است . اگر زنان بتوانند سبک زندگی اسلامی را در جامعه گسترش دهند نظم  ، همراه با تلاشش و کوشش که از توصیه­های اسلام است را در جامعه پیاده کنند سبب رونق تولید در جامعه خواهند شد .»

 نظر دهید »

استهلال ماه

16 اردیبهشت 1398 توسط سمیه دهقان

فاصله دیدن دو هلال در دو ماه متوالی، تقریباً (لفظ (تقریباً) برای این به کار برده شد که در هنگام حرکت ماه به دور زمین ، زمین نیز به نوبه خود حرکتی به دور خورشید دارد که در هر ماه یک دوازدهم آن را طی می‌کند. بنابراین، در اول ماه گذشته اگر ماه در جایی واقع شده بود که یک ناظر زمینی آن را به صورت هلالی دید معلوم نیست پس از یک دور کامل همان ناظر زمینی بتواند هلال را ببیند، زیرا وضعیت قرار گرفتن زمین، نسبت به خورشید و تابش اشعه خورشید و… دخالت دارد. آن گاه وقتی دوباره هلال دیده شد می‌دانیم که ماه یک دور کامل اطراف زمین زده‌است و همان مقداری که زمین طی کرده و خود را در وضعیت جدیدی قرار داده‌است نیز از سوی ماه پیموده شده‌است. [۱]
) متساوی با مقدار زمانی است که ماه یک دورِ کامل، اطراف زمین گردش کند.
حرکت کره ماه به دور کره زمین مقدار زمانش، دقیق و ثابت شده و غیر قابل خدشه است.
اما زمان دیدن هلال چون وابسته به امور دیگری از جمله، شدت و حدّتِ نور خورشید در هنگام تولد ماه جدید می‌باشد، دقیقاً مشخص نیست. بنابراین گاهی از لحاظ علمی مسلم است که ماه تولد شده‌است، اما قابل رؤیت نیست، زمانی مشخص است که از تحت شعاع نور خورشید نیز خارج شده ولی باز قابل رؤیت نیست (زمین و ماه هر دو از خورشید نور می‌گیرند. زمین کروی است و با حرکت به دور خودش که یک شبانه روز به طول می‌انجامد، موجب می‌شود که گاهی یک طرفش روبروی خورشید باشد و از آن نور بگیرد که روز است و پس از گذشتن مدتی آن قسمت از مقابل خورشید عبور کند و دیگر در معرض شعاع خورشید قرار نگیرد و قسمت دیگر مقابل خورشید قرار گیرد و نور بگیرد. و همین طور تکرار می‌شود.حال اگر همین فردی که روی زمین است و نظاره گر غروب می‌باشد به سوی آسمان بالا رود یا بر کوهی برآید، خورشید را می‌بیند، همچنین اگر با سرعتی متساوی سرعتی که زمین به دور خودش می‌چرخد برخلاف حرکت زمین حرکت کند، هیچ گاه خورشید برایش غروب نمی‌کند. ماه کره دیگری است که آن هم از خورشید نور می‌گیرد و شب هنگام، همانند فردی که در تاریکی ایستاده و مناطق دور دست را که روشن است می‌تواند ببیند ما می‌توانیم قسمتی از ماه را که با نور خورشید روشن است و در دید ما نیز هست ببینیم. در اول ماه، زمین و ماه تقریباً در یک جهت قرار می‌گیرند و هر دو از خورشید نور می‌گیرند، چون خود زمین نور شدیدی از خورشید دریافت می‌کند آن شدت نور از دیده شدن، ماه، توسط زمینیان جلوگیری می‌کند همان گونه که در شعاع نور یک نورافکن واقع شدن موجب می‌شود انسان شمع و چراغ‌های دیگر کم نوری که در مسیر وصول نور نورافکن به چشم وجود دارد را نتواند ببیند یا اگر بین انسان و اموری که آن‌ها را می‌بیند ناگهان یک نور شدیدی واقع شود، توان دیدن آن امور ـ تا زمانی که این نور شدید وجود دارد ـ از بین می‌رود بنابراین وقتی ماه برای ما قابل رؤیت است که اولاً ماه به گونه‌ای واقع شده باشد که شعاع خارج شده‌ از دید ناظر به قسمت روشن ماه برسد.
یعنی در یک خط مستقیم با ناظر واقع شود و ثانیاً شدت نور خورشید، وسط این خط مستقیم حائل ایجاد نکرده باشد در نتیجه تا زمانی که ماه در اثر حرکت خود از تحت شعاع خورشید خارج نشود قابل رؤیت نیست و برای خارج شدن از تحت الشعاع لازم است نور خورشید کم شود که این حالت در نزدیکی غروب پیش می‌آید. اما بلافاصله در اثر حرکت زمین، ماه، از دید ناظر پنهان می‌گردد.)
و وقتی امور دیگری از قبیل غلظت و رقّت هوا و امور دیگری موجب می‌شود که با فراهم بودن تمامی زمینه‌های علمی برای رؤیت ماه، باز ماه دیده نشود و موجب بروز مشکلاتی شود.

طرح مساله
[ویرایش]
حال یک اشکال این است که چرا دین احکام خود نظیر روزه و افطار را به تولد ماه که از لحاظ علمی ثابت است مرتبط نساخت تا همه مسلمان‌ها بدون دغدغه خاطر و با معیارهای علمی آن را تشخیص دهند بلکه آن را به دیدن با چشم مرتبط ساخت تا این همه نزاع رخ دهد؟
به عبارت دیگر اگر دین احکامِ وقتی و زمانی خود را بر تقارن جهت ماه، خورشید و زمین یا بر خروج ماه از تحت شعاع نور خورشید که ثابت، یقینی و غیر قابل اختلاف است وابسته می‌ساخت بهتر نبود؟ به عبارت سوم، چرا شارع، احکام خود را به اموری وابسته ساخته که علمی و دقیق نیست و موجب بروز اختلاف می‌شود و چرا از وابسته ساختن آن به امور دقیق، علمی و غیر قابل مناقشه خودداری کرده‌است آیا این ترجیح مرجوح نیست؟
در زمان‌های سابق که راه علم بر افراد مسدود بود چاره‌ای نداشتند جز این‌که از راه دیدن هلال به تولد آن وقوف یابند و در آن زمان‌ها این اختلاف‌ها نیز ضربه چندانی نمی‌زد، زیرا فرضاً در شام روز جمعه عید می‌شد و در حجاز روز شنبه، هیچ یک از مردم آن دو شهر ، از این مسأله باخبر نمی‌شدند.
ولی امروزه که جهان چون دهکده‌ای کوچک گشته و همه خبرها، در همان لحظه، در سراسر جهان منتشر می‌شود، شنیدن این‌که در گوشه‌ای عید فطر است و در گوشه دیگر مردم روزه‌اند بسیاری را نسبت به حقانیت یک چنین نظریه‌ای به تردید می‌اندازد. این شک و تردید به جاهای دیگر نیز سرایت می‌کند و پیوسته می‌پرسند: آیا شب قدر دو شب است یا یک شب؟ آیا ملائکه برای ایرانیان در یک شب نازل می‌شوند و برای حجازیان در شب دیگر؟ و….
به هر حال، یا باید قبول کرد که این دین و احکامش برای دوره‌های گذشته مفید بوده و امروزه سخنی برای گفتن ندارد و حتی توان اداره یک نماز عید سراسری را ندارد و نیمی از جهان باید روزی را تعطیل کنند و به نماز عید مشغول شوند و نیمی روز دیگر را. و یا باید اذعان کرد که تعلیق عید بر رؤیت هلال، در هر شهر و منطقه‌ای دقیق نیست و ملاک اصلی قابل رؤیت بودن یا خروج از تحت شعاع می‌باشد.

آیا رؤیت هلال طریقیت دارد یا موضوعیت؟
[ویرایش]
بعید است مسلمانی پیدا شود که معتقد باشد اسلام برای دوره‌های گذشته تاریخ خوب بود و با این حال ادعای مسلمانی نیز داشته باشد، بله ممکن است بگوید، خود این تفرقه داشتن و متحد نبودن دارای مصلحت است ولی در مقابل شبهه‌های فراوان و سؤال از توضیح این مصلحت ناتوان می‌ماند. نگارنده بر این باور است که از بررسی دلیل‌ها و روایات می‌توان اتحاد افق‌ها را فهمید، بدین معنی که رؤیت ماه در هر گوشه از جهان را دلیل عید بودن فردای آن روز برای همه جهان دانست.

بررسی دلیل‌ها
[ویرایش]

← آیات قرآن

(یسألونک عن الأهلّة قل هى مواقیت للناس والحج ولیس البر بأن تأتوا البیوت من ظهورها ولکن البر من اتقى واتوا البیوت من ابواب‌ها. واتقوا الله لعلکم تفلحون.) [۲]

از تو درباره هلال‌ها می‌پرسند، بگو: آن‌ها گاه شماری برای مردم و (موسم) حج است. و نیکی آن نیست که از پشت خانه‌ها به درون آیید، نیکی آن است که فرد، تقوا پیشه باشد و از در به خانه‌ها آیید و تقوای الهی پیشه کنید تا رستگاری یابید.
آمدن این آیه پس از آیات مربوط به روزه ـ یعنی آیه‌های ۱۸۳، ۱۸۴، ۱۸۵ و۱۸۷ ـ به انسان اطمینان می‌دهد که پرسش کنندگان می‌خواسته‌اند بدانند ظهور هلال چه رابطه‌ای با روزه دارد، بنابراین اگرچه پاسخ این است که (هلال، گاه شماری برای مردم و موسم حج است) ولی مسلماً لفظ (گاه شمار مردم) یا با اطلاق روزه را شامل می‌شود و یا روزه یکی از موارد تطبیقی گاه شمار می‌باشد و به هر حال این سؤال و جواب با روزه ارتباط غیر قابل انکار دارد. و معلوم می‌دارد که ظهور، طلوع یا رؤیت هلال، نشانه‌ای بر ورود به ماه خاصی است که در آن ماه مردم به تکلیف خاصی مکلف شده‌اند یا قرار و مدار خاصی دارند.
از کلمه (یسألونک) که مضارع و جمع است روشن می‌شود که پرسش کنندگان متعدد بوده‌اند و مکرر نیز سؤال می‌کرده‌اند اما نه در سؤال و نه در جواب اشاره‌ای به راه‌های اثبات هلال و یا اختلاف هلال اول و آخر ماه در افق‌های متفاوت و چگونگی شکل گیری هلال، تربیع ، بدر و… و علت این گونه امور چیزی مطرح نشده‌است. بیشتر لبه تیز سؤال متوجه خود هلال است که چرا با آمدن هلال چیزی واجب یا حرام می‌شود. مگر هلال چه نقشی دارد؟ و شاید به همین جهت لفظ هلال به صورت جمع به کار رفته‌است به هر حال مطرح نشدن پرسش و پاسخ صریح درباره اختلاف افق ، اختلاف شکل‌های ماه و… را می‌توان به صورت‌های گوناگون تحلیل کرد.
از جمله: سکوت پیرامون اختلاف افق را می‌توان تأییدی بر اختلاف نداشتن افق‌ها در مورد هلال ماه دانست، زیرا اگر افق‌ها مختلف بود و حجاز امروز اول ماه بود و در جای دیگر، دیروز یا فردا، آن گاه گاه شمارها متفاوت می‌گشت و تاجری که قرار گذاشته بود بدهی خود را اول ماه یا دهم ماه بپردازد طبق افق حجاز باید مثلاً روز جمعه می‌پرداخت و طبق افق دیگر، پنج شنبه یا شنبه، آن گاه چنین تقویمی شایسته اسم مواقیت للناس نبود.
اشکال: در آن زمان‌ها وسایل ارتباط جمعی مانند امروز گسترده نبوده و تجارت بین تاجر ایرانی، حجازی و یا هندی و کانادایی برقرار نبوده و یا اگر برقرار بوده، ارتباطات به روز نبوده تا یک روز تأخیر و تقدیم در آن خللی ایجاد کند و به گاه شمار بودن هلال ضربه بزند بنابراین از (مواقیت للناس) نمی توان اتحاد افق را اثبات و یا تأکید کرد.
جواب: لفظ (للناس) در آیه دارای شمول افرادی و اطلاق ازمانی است؛ یعنی شامل تمامی مردم در تمامی زمان‌ها می‌شود و همان گونه که مردم آن زمان را شامل می‌شده مردم این زمان را نیز شامل می‌شود. امروزه نیز هلال‌ها می‌توانند مواقیت برای مردم باشند و اختلاف یک روز در شروع ماه می‌تواند اختلافات حقوقی فراوان و جدی بین دو شهروند دو کشور یا مسئولان آن دو کشور ایجاد کند.
درست است که اکنون در جهان تقویم‌های حاکم، بر مبنای حرکت خورشید است، چه تقویم‌های میلادی و چه هجری شمسی که چون ثابت و غیر قابل اختلاف است، در جهان و روابط اجتماعی، اقتصادی و… از این جهت اختلافی بروز نمی‌کند، ولی بر مبنای قرآن ، ماه‌های هلالی و سال‌های قمری نیز می‌تواند و بلکه بایسته‌است که مبنای تقویم و گاه شمار باشد. حال فرض کنید کشوری از دیگری نفت برای تحویل در اول محرم بخرد و اول محرم یک روز اختلاف داشته باشد و اتفاقاً در همان یک روز نوسان قیمت نفت شدید باشد، چقدر دعاوی حقوقی به همراه خواهد داشت و همین طور اعلام صلح و آتش بس و….
بنابراین یا باید ـ همان گونه که قبلاً ذکر شد ـ این دین برای فرهنگ‌های عقب افتاده، روستاییان و بدوی‌های حجاز باشد که یکی دو روز، برایشان نقش چندانی نداشته‌است و یا باید قبول کنیم که افق‌ها با هم متحد می‌باشد و وقتی ماه متولد شد (یا دیده شد) برای سراسر جهان اول ماه محسوب گردد.
هرکس اندک مطالعه‌ای درباره قرآن و جهانی بودن دین حضرت محمد (ص) داشته باشد به سوی راه دوم کشیده می‌شود و بدون کوچک ‌ترین اشکال و تردید طرفدار راهی می‌گردد که به جامعیت و جهان شمول بودن دین ضربه‌ای وارد نسازد. حتی اگر روایت‌های صریحی نیز برخلاف آن داشتیم، تا چه رسد به اکنون که حتی یک روایت و یا دلیلی نیز برخلاف آن نداریم.
راستی چگونه می‌شود که تقویمی برای مردم باشد (مواقیت للناس) و پیوسته مردم کشورهای مختلف در مورد هلال اختلاف داشته باشند؟! راستی این چه تقویمی برای مردم خواهد بود! آیا می‌توان مراد از الناس را مردم بدوی یا مردم عصر حجر یا قشر خاص از مردم دانست؟! مسلماً پاسخ منفی است و مراد از (الناس) تمامی انسان‌ها اعم از مسلمان و کافر، شیعه و سنی ، سفید و سیاه و… می‌باشد. حال اگر در همین دوره که معاملات با چک ، انجام می‌شود، افراد برای یک ساعت پول خود ارزش قائلند و… دو تاجر ایرانی و حجازی با هم روابط تجاری داشته باشند و بر مبنای تقویم دینی قرآنی (ماه‌های قمری) به هم چک دهند، حواله دهند و… آن گاه در تمامی سال وقتی تاجر حجازی در روز مشخص، مثلاً اول ماه به بانک مراجعه می‌کند پولی به حسابش واریز نشده یا چکش نقد نشده، زیرا که در ایران، در تمامی طول سال، تقویم قمری یک روز عقب تر از حجاز است. بله در مورد اول ماه شوال ، به طور نامنظم هرچند سال یک بار تقویم تاجر ایرانی با حجازی یکی می‌شود و این اتحاد تا رسیدن به اولین ماهی که ۲۹ روز باشد باقی می‌ماند و دوباره تقویم‌ها مختلف می‌گردد.
در این صورت همین دو فرد مسلمانِ معتقد به راحتی، یقین پیدا می‌کنند که اگر این اختلاف افق، سخن صریح آورنده و به پادارنده دین است خودش به خودی خود اعلام به موقت بودن و جامع نبودن دین می‌باشد و اگر از سوی فقیهان، مراجع و اجتهادکنندگان در دین است نشان می‌دهد که این اجتهاد ، ناقص و معیوب است و دین را نیز ناقص معرفی می‌کند.
حال با این اوصاف چه شده که گروهی بر طبل اختلاف افق‌ها (مراد از اختلاف افق در این نوشته، جواز اختلاف اول ماه در شهرهایی است که در آن‌ها افق متفاوت است و ممکن است ماه در یک جا دیده شود و در جای دیگر خیر.) می‌کوبند و دلایلشان چیست معلوم نیست، زیرا لفظ (الناس) در (مواقیت للناس) عام است شامل همه انسان‌ها در تمامی زمان‌ها و مکان‌ها می‌شود و هیچ دلیلی بر موسمی بودن یا موقت بودن آن یافت نشد و نمی‌شود.

←← نکته

تعمیم‌هایی که از آیه قرآن فهمیده شد از سوی برخی روایات نیز می‌تواند تأیید شود:
۱. (عن ابی الجارود، عن زیاد بن المنذر قال: سمعت اباجعفر (ع) یقول: صم حین یصوم الناس وافطر حین یفطر الناس فان الله عزوجل جعل الأهلّه مواقیت.) [۳]

شنیدم حضرت باقر (ع) می‌فرمود: هنگامی که مردم روزه می‌گیرند روزه بگیر و هنگامی که مردم افطار می‌کنند افطار کن، زیرا خداوند عزوجل هلال‌ها را مواقیت برای مردم قرار داد.
راستی اگر بنا باشد شیعیان روز دیگری را اول ماه بدانند این چگونه تقویمی خواهد بود؟!

←← سؤال

اگر بحث این قدر روشن است و همه باید وحدت افق را قبول کنند و با دیدن ماه در یک گوشه از جهان، فردای آن روز برای همه اول ماه باشد، چرا افراد زیادی طرفدار اختلاف افق شده‌اند و بر طبق آن فتوا داده‌اند؟ آیا این فتواها ناشی از این نیست که اختلاف افق، دلیل‌های متقن، محکم و غیر قابل خدشه دارد؟

←← جواب

احتمالاً طرفداران اختلافِ افق، ماه را به خورشید قیاس کرده‌اند و گمان کرده‌اند، همان گونه که در دو شهر با فاصله طولانی، طلوع و غروب خورشید و وقت زوال متفاوت است و اشکالی پیش نمی‌آورد بلکه هرکسی طبق مغرب و مشرق خودش عمل می‌کند، در مورد قمر نیز می‌شود یا باید همان گونه عمل کرد ولی از این نکته غفلت کرده‌اند که خداوند طلوع و غروب آفتاب را گاه شمار و تقویم قرار نداده‌است، لکن از هلال‌های ماه‌ها به عنوان تقویم و گاه شمار نام برده‌است و در واقع هلال ماه هم برای تعیین زمان عبادات به کار می‌رود، هم به عنوان تقویم. بر فرض که قیاس کردن خورشید و ماه به یکدیگر از بعد عبادی درست باشد از بعد تقویمی که مورد تأکید قرآن است، به هیچ وجه صحیح نمی‌باشد.

←← توضیح

به مقتضای این‌که زمین کروی است و دور خود می‌چرخد پیوسته نیمی که مقابل خورشید است روشن و نیمی که در طرف دیگر است تاریک می‌باشد آن گاه پیوسته نقطه‌ای مقابل خورشید ظاهر می‌گردد و به اصطلاح خورشید نسبت به آن نقطه طلوع می‌کند و در همان لحظه، نقطه‌ای از زمین از مقابل خورشید رد می‌شود و خورشید در آن نقطه غروب می‌کند و آن نقطه به شب ملحق می‌شود و به هر حال به جای وجود یک مشرق و یک مغرب، مشرق‌ها و مغرب‌های فراوانی وجود دارد. (آمدن (ربّ المشارق والمغارب) به صورت جمع در قرآن نیز مؤید است.) اما تولد ماه در هر ماه یک بار اتفاق می‌افتد و امر ثابت و مشخصی است و همین سزاوار است که معیاری برای حساب‌ها، قرار گیرد. قرآن می‌فرماید:
(هو الذی جعل الشمس ضیاء والقمر نوراً وقدرّه منازل لتعلموا عدد السنین والحساب، ما خلق الله ذلک الاّ بالحق یفصل الآیات لقوم یعلمون.) [۴]

اوست که خورشید را درخشان و ماه را تابان ساخت و برای آن منزل‌هایی مقرر داشت تا شمار سال‌ها و حساب را بدانید، خدا این‌ها را جز به حق نیافریده‌است، او نشانه‌ها را به روشنی بیان می‌دارد برای مردمی که می‌دانند؟
روشن است که مرجع ضمیر مفعولی در کلمه (قدره) (ماه) است، زیرا خورشید مؤنث است و ضمیر (ه) به آن برنمی‌گردد بنابراین از دید قرآن حرکت‌ها و منزلگاه‌های ماه است که برای شمارش حساب و دانستن سال‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد و در آیه دیگر آمده:
(والقمر قدرناه منازل حتی عاد کالعرجون القدیم.) [۵]

(برای ماه منزلگاه‌هایی نهاده‌ایم تا سرانجام چون شاخه خشکیده خرما باز می‌گردد.)
که فراز آخر اشاره به حالت ماه در آخرین روزهای آن دارد.
بله از دیدگاه قرآن، خورشید و چگونگی قرار گرفتن زمین در مقابل آن موجب اختلاف شب و روز می‌گردد که از آن به عنوان نمونه‌ای از قدرت خدا و آیه او تعبیر شده‌است.
(انّ فی اختلاف اللیل والنهار وما خلق الله فی السموات والارض لآیات لقوم یتقون.) [۶]

در رفت و آمد شب و روز و آنچه خداوند در آسمانها و زمین آفرید به راستی نشانه‌هایی است برای مردمی که باپروایند.
(ان فی خلق السموات والارض واختلاف اللیل والنهار لآیات لأولی الالباب.) [۷]

(در آفرینش آسمان‌ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، نشانه‌هایی است برای مردم فرزانه)

←← نتیجه

حرکت ماه و خورشید و فایده آن‌ها از دیدگاه قرآن متفاوت است و تنها ماه برای گاه شمار است و این با قائل شدن به تعدد اول ماه و اختلاف ماه‌ها در سرزمین‌های مختلف ناسازگار می‌باشد.
اما طلوع‌ها و غروب‌های مختلف یا مشرق‌ها و مغرب‌های گوناگون، به عنوان تقویم و گاه شمار برای توده مردم به کار نمی‌رود بلکه تنها قدرت خداوند را به نمایش می‌گذارد، زیرا نه تنها هرجای زمین، مشرقی غیر از مشرق دیگر دارد بلکه هر روز نیز مشرقی غیر مشرق روز دیگر دارد که این تنظیم دقیق، خود نمونه‌ای از قدرت خداست و ثمرات آن در گرم شدن و سرد شدن هوا ، رویش گیاهان متفاوت و رسیدن میوه‌ها، باز شدن و بسته شدن گل‌ها و امثال آن برای توده مردم قابل رؤیت و تشخیص می‌باشد. خود حالت قرار گرفتن خورشید و زمین، فصول را به وجود می‌آورد که به حس افراد عادی نمی‌آید و از نظر آنان روز بیستم شهریور با اول مهر یکسان است و اثر محسوسی برایشان وجود ندارد.
بنابراین آنان که ماه را با خورشید مقایسه کرده‌اند و تصور کرده‌اند همان گونه که اختلاف مشرق‌ها و مغرب‌ها وجود دارد و نیکوست و ضربه‌ای نمی‌زند پس اختلاف افق برای ماه نیز وجود دارد و ضربه‌ای نمی‌زند قیاسی مع الفارق کرده‌اند و تصوری ناصواب به ذهن خود راه داده‌اند، زیرا تعدد مشرق‌ها و مغرب‌ها را خداوند نشانه قدرت خود قرار داد ولی ماه و تفاوت‌های آن را گاه شمار و تقویم قرار داد و بر آن تصریح کرد.
به هر حال، ما هیچ دلیلی نداریم که گاه شمار بودن ماه را مربوط به زمان و یا مکان خاصی بدانیم بلکه برعکس ادله فراوانی بر فرازمانی و فرامکانی بودن قرآن داریم که در جای خود بحث شده‌است. [۸]

درست است که در برخی موارد روایات، بر موسمی بودن و مخصوص به زمان یا مکان خاص بودن حمل می‌شوند و از لفظ (الناس) که در روایات ائمه اطهار (ع) وارد شده اهل سنت اراده می‌گردد، ولی آیات قرآن موسمی نیست و به زمان، مکان و یا افراد خاص منحصر نمی‌شود و حتی در علوم قرآن تصریح کرده‌اند که شأن نزول مخصص نیست، بنابراین اگر شأن نزولی هم وارد شده بود که با توجه به آن از (الناس) اهل حجاز یا قشر دیگری فهمیده می‌شد باز می‌گفتیم شأن نزول مخصص نیست تا چه رسد به اکنون که حتی چنین شأن نزول‌هایی نیز موجود نیست.

← روایات


←← جایگاه بحث

قبل از بحث پیرامون روایات باید جایگاه بحث مشخص شود تا از بحث‌های تکراری و اثبات شده و یا بی نیاز از بحث و بررسی خودداری شود و علاوه بر آن، همه بحث‌ها در جایگاه اصلی خود قرار گیرد.
در بحث اثبات اول ماه رمضان یا اثبات اول ماه شوال ، گاهی بحث از ثبوت است و زمانی از اثبات . گاهی بحث از ملاک است که آیا ملاک رؤیت هلال با چشم است یا ملاک یقین به اول ماه است؛ این سخن چقدر اعتبار دارد؟ به عبارت دیگر بحث در این است که آیا بینه در رؤیت هلال اعتبار دارد یا باید شاهدها از پنجاه نفر بیش‌تر باشند و بالاخره گاهی بحث در این است که اگر روایت‌ها و حدیث‌ها، با علم سازگاری نداشت وظیفه چیست؟
این‌ها مجموعه مباحثی است که باید به دقت بررسی شود و ما در این نوشتار، طریق متداولی که معمولاً در جمع روایات طی می‌کنند، نمی‌پیماییم و تلاش می‌کنیم از راه‌های دیگری بحث را به پیش ببریم، زیرا همان گونه که از پرسش‌ها معلوم گشت به بحثی متفاوت با بحث‌های دیگران نیازمندیم.
برخی از مباحث در گذشته مطرح بوده و در کلمات فقیهان و روایات پیرامونش به وفور بحث شده ولی برخی از مباحث جدید است و در کلمات گذشتگان درباره آن‌ها مطالب برجسته و مدوّنی یافت نمی‌شود. و بیش‌تر نیاز به تدقیق دارد. اولین بحث این است که آیا ملاک حلول ماه نو، به تولّد ماه و خروجش از تحت الشعاع است. و دیدن ماه، یا گذشتن سی روز، از روٌیت ماه گذشته دلیل‌های این تولّد است یا این‌که ملاک حلول ماه نو، نفس روٌیت هلال است ولی روٌیت گاهی به واسطه خود فرد صورت می‌گیرد و گاهی دو نفر عادل یا یک نفر عادل، یا گروهی از مردم که دیده‌اند برای او شهادت می‌دهند و یا ملاک، امکان روٌیت هلال است ولو این‌که اکنون به خاطر عوارضی دیده نشود.
بله در روایات‌ به‌طور کلی آمده
(صم للروٌیه و افطر للروٌیه.) [۹]

(به جهت دیدن هلال روزه بگیر و به جهت دیدن هلال افطار کن)
ولی معلوم نگشته که روٌیت چون حاکی از تولد ماه است اعتبار دارد یا فی نفسه اعتبار دارد.
ییا در روایات آمده‌است هنگام وجود مانع، وقتی سی روز از روٌیت هلال قبلی گذشت حتماً ماه، جدید شده‌است:
(فان خفی علیکم فأٌتموا الشهر الاوّل ثلاثین.) [۱۰]
[۱۱]

هرگاه (هلال) بر شما مخفی ماند ماه اول را سی روز تمام کنید).
امّا علتش چیست و ملاک کدام است معلوم نیست.

←← ملاک

از مجموع روایات به نظر می‌رسد که تولّد ماه و امکان روٌیت آن اعتباری ندارد بلکه آنچه معتبر است این‌که باید ماه به گونه‌ای از خورشید دور شود که به واسطه عموم مردم دیده شود، بنابر این اگر هزار نفر در شهری استهلال می‌کنند و تن‌ها یکی ـ دو تا یا حتی ده نفر گفتند آن را دیدیم یا آن را می‌بینند ولی هر چه به دیگران نشان می‌دهند دیگران توان رؤیت آن را ندارند، هلال ماه ثابت نمی‌شود، اگر چه ماه متولد شده و برای چشم‌های تیزبین و استثنایی قابل رؤیت شده است، ولی چون برای توده مردم قابل رؤیت نیست، هلال ماه ثابت نمی‌شود.
با توجه به همین نکته تعارضی که بین روایات زیادی وجود دارد حلّ می‌شود، زیرا دسته‌ای از روایات دلالت می‌کند که در رؤیت هلال، شهادت یکی دو نفر کافی نیست، مگر این‌که تعدادشان به پنجاه نفر، برسد و دسته دیگر دلالت می‌کند که اگر بینه عدل ، شهادت داد کافی است. معمولاً فقیهان برای حلّ این تعارض، به حجیت بینه و امثال آن تمسک کرده‌اند و آن را ترجیح داده‌اند و پنجاه نفر یا بیش‌تر را مربوط به افراد معمولی که عدالتشان معلوم نیست دانسته‌اند یا بینه عدل را مربوط به وقتی دانسته‌اند که در شهر مانعی از قبیل ابر و مِه وجود داشته باشد و بینه از بیرون شهر بیایند و بر رؤیت ماه شهادت دهند ولی آنچه مطرح شد که مراد چشم‌های معمولی باشد نه چشم‌های تیز و استثنایی، با ظاهر اخبار سازگارتر است. به همین جهت سزاوار است که به اخبار نظری افکنده شود.

←← روایت اول

(عن ابی عبدالله (ع) قال: قلت له: کم یجزی فی رؤیه الهلال؟ فقال: انّ شهر رمضان فریضه من فرائض الله فلا تؤدوا بالتظنّی. و لیس رؤیه الهلال ان یقوم عدّه فیقول واحد:قد رأیته و یقول الآخرون لم نره، اذا رآه واحد رآه ماه و اذا رآه ماه رآه الف. و لا یجزی فی رؤیه الهلال اذا لم یکن فی السماء علّه اقلَّ من شهاده خمسین و اذا کانت فی السماء عله قبلت شهاده رجلین یدخلان و یخرجان من مصر) [۱۲]

به حضرت صادق (ع) گفتم: در رؤیت هلال چند نفر کفایت می‌کند؟ فرمود: ماه رمضان واجبی از واجبات الهی است پس آن را با گمان انجام ندهید و رؤیت هلال این نیست که عده‌ای بایستند و یک فرد بگوید: دیدمش و دیگران بگویند: ندیدمش: وقتی یک فرد دیدش، صد نفر می‌بینند و وقتی صد نفر دیدند هزار نفر می‌بینند. و وقتی در آسمان مانعی نباشد برای رؤیت هلال کمتر از پنجاه نفر کافی نیست و وقتی که در آسمان مانعی وجود دارد شهادت دو مردی که ازشهر خارج می‌شوند و (به آن) داخل می‌شوند قبول می‌شود.
سند حدیث صحیح است. و از نظر دلالت ، فراز اول حدیث دلالت می‌کند که با گمانه زنی نمی‌توان وارد ماه رمضان شد یا از آن خارج گشت و در این راه به دلیل متقن و محکم نیاز است.
فراز دوم نشان می‌دهد که رؤیت باید با چشم افراد معمولی صورت گیرد نه با چشم تیزبین یا چشم‌های غیر عادی، زیرا می‌فرماید: (اگر یک نفر ببیند صد نفر می‌بینند) حال یا مقصود آن است که با دیدن یک نفر، او به دیگران نشان می‌دهد و وقتی نگاه کردند می‌بینند یا مراد این است که وقتی برای یک فرد قابل رؤیت باشد برای صد و هزار نفر نیز قابل رؤیت می‌باشد. و همین نشان می‌دهد که:
الف. دیدن با چشم‌های تیزبین که دیگران نمی‌بینند کافی نیست؛
ب. دیدن با وسایل مجهز این زمانی کافی نیست؛
ج. اثبات هلال و اول ماه به خود دیدن ماه است نه به امکان رؤیت یا به تولد ماه.
اما این احتمال که دیگران با گفتن: (ندیدمش) درصدد تکذیب فرد بیننده باشند و بخواهند راست گویی او را زیر سؤال ببرند، احتمالی است که مؤیدی در حدیث ندارد، بنابراین فراز سوم که در حالت صاف بودن آسمان و بی مانع بودن آن کمتر از پنجاه نفر را کافی نمی‌داند. به خاطر فاسق بودن یا عادل نبودن آنان یا قطع حاصل نشدن از شهادت کمتر از پنجاه نفر نیست، بلکه به این جهت است که در بین جمعیت زیاد افراد استثنایی تیزبین وجود دارد و اعتنایی به رؤیت آنان نیست مؤید این‌که حدیث درصدد بحث عدالت و امثال آن نیست این است که در فراز چهارم که آسمان ابری است سخن از قبول شهادت دو مردی است که از بیرون شهر می‌آیند و شهادت می‌دهند نه از دو مرد عادل.
به عبارت دیگر ، در جامعه اسلامی و در مورد شهادت به هلال. یا باید گفت چون نفع و ضرر شخصی برای افراد ندارد ـ و از سوی دیگر دروغگو ، ترس رسوا شدن دارد، زیرا معمولاً افراد زیادی درصدد رؤیت هلال هستند ـ شهادت افراد معمولی مسموع است یا باید گفت در جامعه اسلامی اصل بر عدالت افراد است و یا بالاخره باید گفت حدیث درصدد بیان عدالت و سایر شرایط بینه نیست. بنابراین هنگامی که شهادتهای پنجاه نفری یا بیشتری می‌خواهند، برای آن است که ثابت شود ماه برای عموم مردم قابل رؤیت بوده و عموم مردم آن را دیده‌اند. نه این‌که مسأله هلال ماه از سایر مواردی که با بینه ثابت می‌شود مهم‌تر باشد.

←← روایت دوم

(عن ابی جعفر (ع) : اذا رأیتم الهلال فصوموا، واذا رایتموه فافطروا ولیس بالرأی ولابالتظنی ولکن بالرؤیه والرؤیه لیس ان یقوم عشره فینظروا فیقول واحد هو ذا هو و ینظر تسعه فلایرونه، اذا رآه واحد رآه عشره آلاف، واذا کانت علّه فأتم شعبان ثلاثین.) [۱۳]

حضرت باقر (ع) فرمود: وقتی هلال ماه را دیدید روزه بگیرید و وقتی آن را دیدید افطار کنید و حلول ماه با قیاس و گمانه نیست و تن‌ها با رؤیت است و رؤیت آن نیست که ده نفر بایستند یکی بگوید: آن ماه است، و نه نفر نگاه کنند و آن را نبینند، وقتی یک نفر ببیند، ده هزار نفر می‌بینند و هرگاه در آسمان مانعی باشد شعبان را سی روز تمام کن.
سند حدیث صحیح است و دلالتش همچون روایت قبلی، بر اعتبار چشم‌های معمولی، نه تیزچشم‌ها، روشن است. بله، در آن حدیث، هنگام وجود مانع، به بینه ای که از بیرون شهر می‌آمد اعتبار می‌داد و در این جا حدیث، به گذشتن سی روز از هلال قبلی که هر دو (بینه و استصحاب ) هنگامی اعتبار دارند که راه حصول علم، مسدود باشد.

←← روایت سوم

(عن ابی عبدالله (ع) قال: الصوم للرؤیه والفطر للرؤیه ولیس الرؤیه ان یراه واحد ولا اثنان ولاخمسون.) [۱۴]

حضرت صادق (ع) فرمود: روزه به خاطر رؤیت (هلال) است و فطر نیز به خاطر رؤیت است و رؤیت آن نیست که تن‌ها یکی آن را ببیند و نه دوتا و نه پنجاه تا.
سند این روایت ضعیف است زیرا که قاسم بن عروه توثیق نشده‌است. [۱۵]
[۱۶]
ولی دلالتش بر این‌که رؤیت معتبر می‌باشد. ـ و رؤیت باید با چشم معمولی باشد نه چشم تیزبین، پس امکان رؤیت یا تولد هلال کافی نیست ـ همانند روایت‌های قبل است.

←← روایت چهارم

(عن حبیب الخزاعی قال: قال ابوعبدالله (ع) لاتجوز الشهاده فی رؤیه الهلال دون خمسین رجلاً عدد القسامه وانما تجوز شهاده رجلین اذا کانا من خارج المصر وکان بالمصر عله، فاخبرا انهما رأیاه واخبرا عن قوم صاموا للرؤیه وافطروا للرؤیه.) [۱۷]

حضرت صادق (ع) فرمود: در رؤیت هلال شهادت کمتر از پنجاه نفر ـ عدد قسامه ـ نافذ نیست و تن‌ها هنگامی که در شهر علّتی (مانع از رؤیت ماه) باشد، شهادت دو مردی که از خارج شهر باشند و خبر دهند که آنان ماه را دیده‌اند و خبر دهند از قومی که به خاطر رؤیت روزه گرفته‌اند و به خاطر رؤیت خورده‌اند، نافذ است؟
سند حدیث ضعیف است زیرا حبیب خزاعی مجهول است. [۱۸]
[۱۹]

دلالت حدیث بر آنچه به دنبال آن بودیم همانند احادیث قبلی است؛ یعنی رؤیت باید به گونه‌ای باشد که گروه زیادی بتوانند ببینند. بله اگر در هوا مانعی نظیر ابر وجود داشت. به قول دو نفر که از بیرون شهر می‌آیند اکتفا می‌شود. حال یا این دو نفر شهادت می‌دهند که خودشان ماه را دیده‌اند یا شهادت می‌دهند که قومی یا شهری ماه را دیده بوده‌اند.
البته متن این حدیث همانند متن حدیث‌های اول و دوم نیست و آن هم احتمالاً ناشی از ضعف راوی است وقتی که راوی مجهول است یعنی از عالمان، معروفان و افراد خاص ائمه نیست و به همین جهت حافظه و قدرت ضبط کافی ندارد تا کلمات امام (ع) را کاملاً حفظ کند، لذا ضعف سند در ضعف دلالت نیز اثر می‌کند.

←← روایت پنجم

(عن ابی عبدالله (ع) قال: صُم للرؤیه وافطر للرؤیه ولیس رؤیه الهلال ان یجیء الرجل والرجلان فیقولان رأینا، انما الرؤیه ان یقول القائل رأیت فیقول القوم: صدق.) [۲۰]

حضرت صادق (ع) فرمود: به خاطر رؤیت (هلال) روزه بگیر و به خاطر رؤیت افطار کن. و رؤیت آن نیست که یک مرد یا دو مرد بگویند دیدیم، بلکه رؤیت آن است که کسی بگوید: دیدم و قوم بگویند: راست گفت.
سند حدیث مربوط به بنی فضال است که از فطحیه هستند ولی به هر حال قابل اعتنا می‌باشند.
ظاهراً مراد این نیست که قوم و طایفه، فرد را تصدیق کنند و بگویند او راستگو و درست کار است بلکه مراد این است که او را در این خبرش تصدیق کنند و بگویند: (راست گفت) ماه را دیده‌است. ووقتی می‌توانند او را در راست بودن خبرش تصدیق کنند که خودشان همراه او ماه را دیده باشند. در نتیجه، این خبر نیز نظیر حدیث‌های سابق دلالت می‌کند که رؤیت معتبر است و رؤیت باید با چشم معمولی باشد که با دیدن یک نفر، افراد زیادی توان رؤیت دارند و ماه را می‌بینند.

← نتیجه

روایاتی که رؤیت هلال را نیازمند پنجاه بیننده یا بیش‌تر می‌داند متعارض با حجیت بینه پیرامون هلال نیست بلکه درصدد بیان این نکته است که رؤیت باید با چشم معمولی باشد نه با چشم‌های تیزبین که استثنائاً برخی افراد آن گونه چشم‌ها را دارند. آن گاه این روایات که چند تا از آن‌ها صحیح هم بود به طریق اولی دلالت می‌کند که برای شروع و حلول ماه‌های قمری تولد ماه کافی نیست بلکه خروجش از تحت شعاع شمس و قابل رؤیت همگانی شدنش معتبر است.
در نتیجه ثبوت و اثبات یکی می‌شود.یعنی ثبوت اول ماه به تحقق رؤیت است و اثباتش نیز به رؤیت می‌باشد و رؤیت همگانی برای اثبات اول ماه موضوعیت دارد.
از همین‌جا روشن می‌شود راه‌های دیگری که برای اثبات اول ماه ذکر شده نظیر بینه، شیاع و حکم حاکم همه باید مستند به رؤیت باشد و از راه حدس و گمان نمی‌توان اول ماه را اثبات نمود.

1. ↑ علی اکبر دهخدا، فرهنگ دهخدا.
۲. ↑ بقره/سوره۲، آیه۱۸۹.
۳. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج۷، ص۲۱۲، احکام شهر رمضان، باب۱۲، حدیث۵.
۴. ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۵.
۵. ↑ یس/سوره۳۶، آیه۳۹.
۶. ↑ یونس/سوره۱۰، آیه۶.
۷. ↑ آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.
۸. ↑ ژرفایی قرآن و شیوه‌های برداشت از آن، انتشارات مبارک اصفهان، ۱۳۸۲.
۹. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،باب۳، حدیث۱۳و۱۹ .
۱۰. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،باب۳، حدیث۱۱و۱۷.
۱۱. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،باب۴، حدیث۵و۱۰و۱۱و۱۶.
۱۲. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،احکام شهر رمضان، باب۱۱، ج۷، ص۲۰۹، حدیث۱۰.
۱۳. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،احکام شهر رمضان، باب۱۱، ج۷، ص۲۰۹، حدیث۱۱.
۱۴. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،احکام شهر رمضان، باب۱۱، ج۷، ص۲۰۹، حدیث۱۲.
۱۵. ↑ مستند العروه الوثقی، ج۲، ص۶۹.
۱۶. ↑ معجم الرجال الحدیث، ج۱۴، ص۲۷.
۱۷. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،احکام شهر رمضان، باب۱۱، ج۷، ص۲۰۹، حدیث۱۳.
۱۸. ↑ مستند العروه الوثقی، ج۲، ص۶۸.
۱۹. ↑ معجم الرجال الحدیث، ج۴، ص۲۲۷-۲۲۸.
۲۰. ↑ حر عاملی، وسائل الشیعه،احکام شهر رمضان، باب۱۱، ج۷، ص۲۰۹، حدیث۱۴.
منبع اصلی :ویکی فقه

 نظر دهید »

بروشور مهدویت

15 اردیبهشت 1398 توسط سمیه دهقان
 نظر دهید »
  • 1
  • 2
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

کانون علمی - پژوهشی رهپویان فاطمی

این وبلاگ ،با محتوای علمی- پژوهشی متعلق به کانون فاطمیه (س) شهرستان ریگان است

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس